دلش گرفته بود ...
دوست داشت تنها باشه ؛ تنهای تنها!
دلش خواست رو جدول خیابون راه بره!
راه بره و فکر کنه و ...
چون خواسته ش خیلی زیاد بود!! بیشتر از "حق" ِش! ؛
طبق معمول نشد ؛ صدای بوق ماشینا مجبورش کرد سوار اولین تاکسی بشه!!
یک نفر از شماهایی که ...
خودتان را زن فرض کنید! دلتان بخواهد چند دقیقه در طول خیابان قدم بزنید ؛
بعد ، بوق ماشین و نگاه موذی و پرمعنای راننده ها!!
" از زن بودن پشیمان می شوید یا از مرد بودن؟!!! "
پشیمان نیستم چون انتخاب من نبوده!